ایمنی کار

93/08/06
بهداشت و ایمنی کار از مسایل مهمی است که عدم پذیرش هزینه های مرتبط با آن توسط کارفرماها و فقدان استانداردهای مربوط به آن در کارگاه ها باعث خسارات جبران ناپذیری به جان و خانواده ی کارگران شده و بسیاری از کارگران و مزد بگیران از فقدانش به قتل رسیده اند و گروه بسیاری نیز ناقص شده و زندگی شان از هم پاشیده است. کارگران بسیاری در اثر حوادث درمعادن، در صنایع نفت و گاز، در پروژه های سد سازی، کارخانه های اتوموبیل سازی، برج سازی و… به طور روزانه به قتل می رسند اما معمولا با تنظیم گزارشی جعلی از حادثه، عدم رعایت ایمنی از طرف کارگر، عامل حادثه معرفی می شود و کارفرما از ابتدایی ترین پاسخگویی و مسئولیت در حادثه مصون می ماند و بدین ترتیب حادثه کار به سادگی فراموش می شود و باز روز از نو و….
ایمنی کار فرایندی است که باید از حوادث در محیط کار به طور اعم و از حوادث منجر به خسارت جانی به طور اخص جلوگیری کند. داشتن لباس کار مناسب، کفش ایمنی، کلاه کار، عینک و گوشی های متناسب با محیط کار، کمر بند های ویژه ی کار در ارتفاع، از ابتدایی ترین اقداماتی است که می تواند از جان کارگران در مقابل حوادث کار محافظت نماید.


در پی هر حادثه، توقفی در روند کار ایجاد می شود این وقفه ها کارفرمایان را با زیان های قابل توجهی مواجه می کند. خسارات پی در پی ناشی از توقف کار پس از حادثه، سرمایه داران را بر آن داشت تا به نوعی با آن به مقابله برخیزند. ارزان ترین شیوه برای جلو گیری از متوقف شدن روند کار و زیان های ناشی از آن پیشگیری از حوادث کار بود، بنا بر این استانداردی را برای جلوگیری از حوادث تعریف کردند که هزینه اش به مراتب کمتر از توقف کار در مواقع حادثه بود. این استاندارد ها را با نام ایمنی کار و با ژست دلسوزی برای کارگران به اجرا گذاشتند.
البته همین استاندارد هم مربوط به مناطقی است که لااقل پس از حادثه، کار متوقف می شود و اعتراضات و حواشی حادثه امکان تداوم کار را مختل می کند. در جامعه ی ما که حادثه ی کار جزیی از روند کار تعریف شده و تقریبا هیچ حادثه ای کار را متوقف نمی کند، سرمایه داران نیز خیلی اصرار بر رعایت این استاندارد ها ندارند زیرا از حادثه ی کار زیانی متوجه ایشان نمی شود و همین هم باعث شده که زیر بار هزینه های حداقلی ایمنی کار نروند. گویا جان کارگران ما ارزان تر از کلاه و کفش ایمنی و لباس کار و… غیره است.
گر چه نمی توان از نقش مبارزات کارگران و تحمیل بخشی از خواست های کارگری در تکوین و تدوین استانداردهای ایمنی کار چشم پوشید اما وجود اردوگاه رقیب سرمایه داری در بلوک شرق نیز نقش جدی داشت چرا که در اردوگاه غیرسرمایه داری رقیب، کمترین تلفات انسانی و بیشترین رفاه برای اکثریت شهروندان رعایت می شد و ژست دلسوزی سرمایه داران در تدوین استانداردهای ایمنی کار به نوعی مقابله با این رقیب نیز محسوب می شد.

دلایل بی توجهی کارگران به نکات ایمنی

عدم رعایت نکات ایمنی کار، توسط کارگران از جمله دستاویزهای مبتذلی است که هم کارفرمایان و هم قانون تامین اجتماعی در توجیه افزایش روز افزون قربانیان محیط کار بدان متوسل می شوند و رندانه می کوشند با دادن آدرس غلط، جنایات خود را توجیه کنند.
وقتی سودِ بیشتر تنها از طریق بهره کشی بیشتر ممکن است و بهره کشی بیشتر هیچ نسبتی با شاخص های ایمنی محیط کار و سلامتی جسم و روان کارگران ندارد، رواج دادن اصطلاحاتی مانند بهینه سازی روند تولید، افزایش بهره وری و … همچون چماقی تبدیل به عامل فشار بر کارگران می شود. واقعیت این است که پوشیدن کفش سنگین و زمخت کار ، به سر داشتن کلاه ایمنی و … سرعت حرکت را از کارگر می گیرد و این همان نقطه گرهی است که کارفرمایان و سرمایه داران را می رنجاند. فشار برای افزایش تولید و بالابردن بهره وری با رعایت ایمنی کار تناقضی آشکار دارد.
با نیم نگاهی به شرایط عمومی کار و وجود ارتش بیکاران و نیز انتظار کارفرمایان از کارگران، برای تداوم قراردادهای کار، دروغ بودن تابلو های نصب شده بر برخی کارگاه ها که ایمنی را الویت اول در کارگاه معرفی می کند، آشکار می گردد، وقتی شما ناگزیر از آن هستی که نیروی کارت را به ارزان ترین قیمت بفروشی، ایمنی تنها یک شعار بی محتوا و فریب کارانه می شود.
وقتی که برای بالاتر بردن راندمان کار، شلاق اخراج بالای سر کارگران به حرکت در می آید و با اهرمی چون عدم تداوم قرارداد کار، فشار بر روی نیروی کار افزایش می یابد، آنگاه وجود این تابلوها بیش از آن که نمایشگر الویت ایمنی کار باشد دهن کجی به کارگران تلقی می شود تضاد آشکار آنچه که از کارگران عملا می خواهند و آنچه که برای فریبشان نصب شده، همه ی انگیزه های رعایت نکات ایمنی را از بین می برد.
دستمزد ناکافی و سوء تغذیه ناشی از آن برای خانواده ها باعث می شود که ایمنی از اهمیت درجه یک برای کارگران برخوردار نباشد، به همین دلیل هم هست که گاه گاه می توان کارگرانی را دید که در کارگاه های سرشار از دوده و سموم و گرد و غبار سهمیه شیر خود را که اتفاقا ناکافی هم هست از کارگاه خارج می کنند تا سلامتی خود را فدای رفع سوء تغذیه از خانواده ی خود کنند. یا در کارگاه هایی که کفش و لباس کار و … می دهند، با هزار ترفند می کوشند این ملزومات کار ایمن را از کارگاه خارج کنند و بتوانند با فروش آن سوراخ های بی شمار زندگی را پر کنند.
چنان که دیده ایم و می بینیم نیروی کار و جان کارگر آنقدر ارزان تلقی می شود که حتی خود کارگران هم، گاه از سلامتی و تندرستی به راحتی چشم می پوشند. انگار که خودشان هم باور کرده اند که زندگی و سلامتی شان چندان بهایی ندارد. پس به راحتی، خوردن شیر را برای کودکان خانواده و هزینه کردن پول حاصل از فروش لوازم ایمنی دریافتی را به نفع خانواده ترجیح می دهند.
ایمنی کار هم مانند هر پدیده ی دیگر برای کارآمد شدن و جاری شدن در روند کار، نیازمند پیش شرط هایی ست که بی توجهی به آن ها جدی بودن واحد ایمنی و ادعا های نصب شده بر در و دیوار کارگاه و حتی اختصاصِ بندی در قانون کار به آن را با چالشی جدی مواجه می کند. علاوه بر وجود ارتش بیکاران و فشار بر کارگران برای افزایش بهره وری، آموزش ایمنی از جمله موارد پیش شرط هایی ست که به عنوان یکی از پارامترهای موثر باید دیده شود.
بدیهی ست که آموزش ایمنی توصیه و نصیحت نیست، گذاشتن افسران ایمنی در کارگاه ها البته لازم است ولی قطعا کافی نیست و صد البته خود آموزش ایمنی مکمل اقدامات جدی و ایجاد فضای مناسب مادی برای رعایت نکات ایمنی ست زیرا مادامی که زمینه های مادی پذیرش موارد آموزش ایمنی فراهم نباشد کلاس های ایمنی محل چرت زدن کارگران خسته خواهد بود.
با این حال کلاس های آموزشِ موارد و نکات ایمنی شرط های ویژه ی خود را نیز دارا می باشد که بی توجهی به آن انگیزه ی حضور در کلاس های آموزش ایمنی را از کارگران سلب می کند. برای نمونه اگر ساعات آموزش ایمنی جزیی از ساعت کار به حساب آید و یا از کمک آموزش هایی نظیر فیلم های جذاب و آموزنده در زمینه ی ایمنی کار استفاده شود و یا به کسانی که در آزمون های کلاس ایمنی رتبه قابل قبول می گیرند با پاداشی نقدی یا غیر نقدی تشویق شوند قطعا انگیزه ی آموختن را برای کارگران بیشتر می کند.
تدوین جزوه های رنگی و مصور در هر رشته و حرفه ای می تواند از کلی بودن و در نتیجه خسته کننده بودن مطالب کلاس آموزش ایمنی بکاهد یک اپراتور جرثقیل یا ریگر که کمک اپراتور است در بارگیری و جابجایی و تخلیه بارهای سنگین، هیچ احتیاجی به آموزش موارد ایمنی در جوشکاری ندارد. همانطور که یک کارگر سندبلاست کار نیازی به آموختن موارد ایمنی یک رادیو گراف مربوط به جوشکاری صنعتی را ندارد.
بنا براین یکی از مواردی که کارگران و فعالان کارگری باید برای ایمن سازی محیط کار پیگیری نمایند، درخواست کلاس های آموزش ایمنی مخصوص شاغلان در هر واحد به طور خاص می باشد.
از میان اقشار کارگری که از استاندارد نبودن کارگاه ها در زمینه ی ایمنی قربانی های فراوانی داده، قشر کارگران ساختمانی ست. این کارگران که متوسطِ سوادشان از دیگر هم طبقه ای هاشان کم تر است مورد ستم چند وجهی قرار گرفته و می گیرند. اینان که از کودکی محرومیت را تجربه کرده و بار ها دوره کرده اند و حتی از ابتدایی ترین حق، که حق آموختن است محروم بوده اند، آسیب های فراوانی را از نبود ایمنی در کار متحمل می شوند.
حال که بیمه ی نصفه نیمه این قشر منوط به گذراندن دوره های آموزش فنی و حرفه ای در رشته های مرتبط با کار ساختمانی شده، لازم است تشکل های مستقل کارگری و نیز کارگران فعال این صنف، اداره کار و سازمان آموزش فنی حرفه ای را تحت فشار بگذارند تا علاوه بر آموزش ایمنی مربوط به هر رشته از کار ساختمان، زمینه های مادی ایمن بودن محیط کار را نیز تضمین کنند به این معنی که نظارت بسیار جدی بر ایمنی کارگاه های ساختمانی جریان داشته باشد و از کار در شرایط خستگی، کار در شرایط غیر ایمن و کار بدون لوازم ایمنی مورد نیاز جلو گیری شود و کارفرمایان و صاحبان کار در چنین مواردی مشمول جریمه های سنگینی شوند.

ایمنی در قانون کار – مطابق ماده 85 قانون کار کلیه کارگاه ها و کارفرمایان، برای تامین بهداشت کار و کارگر و محیط کار موظف به رعایت دستورالعمل های حفاظت فنی شده اند و ماده 91 همین قانون کلیه کارفرمایان و مسئولان واحدها را مکلف می کند که برای تامین ایمنی و سلامت و بهداشت کارگران در محیط کار، وسایل و امکانات لازم را تهیه و در اختیار آنان قرار داده و چگونگی کاربرد لوازم ایمنی را به آنان بیاموزند.

تعریف حادثه در قانون تأمین اجتماعی– اتفاقی است پیش‌بینی نشده که تحت تأثیر عامل یا عوامل خارجی رخ می‌دهد و موجب صدماتی به جسم یا روان بیمه شده می‌گردد. بدین ترتیب هر اتفاقی را نمی‌توان حادثه تلقی نمود مگر دارای ویژگی 4 گانه زیر باشد، 1 – اتفاق قابل پیش‌بینی نباشد 2 – وقوع آن ناگهانی باشد 3 – متأثر از عامل یا عوامل خارجی باشد 4 – باعث وارد آمدن صدمه به جسم و روان فرد گردد. بنابراین با توجه به این ویژگی‌ها اتفاقی نظیر خودکشی که قابل پیش بینی می‌باشد و یا سکته که علی‌الاصول بدون تأثیر عوامل خارجی صورت می‌گیرد را نمی‌توان حادثه تلقی کرد.
بند دوم از قوانین تامین اجتماعی شرایط وقوع حادثه ناشی از کار را بر دو شرط عمده مشروط می کند. شرط اول این که- حادثه حین انجام وظیفه واقع شده باشد و در غیر این صورت حالت ناشی از کار بودن حادثه از بین می‌رود. به عبارتی فقط اوقاتی که بیمه شده در کارگاه یا مؤسسات وابسته یا ساختمان ها و محوطه آن مشغول کار باشد و یا زمانی که بیمه شده به دستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه مأمور انجام کاری ‌باشد حادثه ناشی از کار تلقی می شود و شرط دوم این که، حادثه به سبب انجام وظیفه واقع شده باشد. حادثه به سبب انجام وظیفه عبارت است از وجود رابطه سببیت بین کار و حادثه‌ای که برای بیمه شده اتفاق می‌افتد.
در مواردی که حادثه در کارگاه یا مؤسسات وابسته یا ساختمان ها و محوطه آن وقوع می‌یابد شرط حین انجام وظیفه محقق است، ولی ناشی از کار بودن حادثه محرز نیست و در این مورد قطعیت ناشی از کار بودن حادثه منوط به این است که وجود رابطه سببیت بین حادثه و وظایف و مسئولیت‌های بیمه شده محقق گردد. بنابراین شرط دوم ناشی از کار بودن وجود رابطه سببیت بین کار و حادثه می‌باشد.
چنان که می بینیم هم در قانون کار و هم در قانون تامین اجتماعی راه های فرار از به رسمیت شناختن حوادث کار پیش بینی شده مثلا در بخشی از قانون تامین اجتماعی می خوانیم: «صدها حادثه حین انجام وظیفه به وقوع می‌پیوندد، ولی به علت فقدان عامل سببیت، حالت ناشی از کار بودن را از دست می‌دهد نظیر حادثه بیمه شده‌ای که حین کار به شوخی کردن با دوستان همکار خود مبادرت می‌ورزد و غفلتاً دچار حادثه می‌شود، یا بیمه‌شده‌ای که در حین کار به دلیل عدم رعایت نکات ایمنی و حفاظتی، انفارکتوس یا عوارض مشابه در کارگاه فوت می‌نماید و یا راننده‌ای که در هنگام خواب در کابین کامیون دچار گازگرفتگی ناشی از روشن کردن گاز پیک نیک (مسافرتی) می‌گردد و … به طور کلی وقتی رابطه سببیت کار احراز نگردید حادثه، ویژگی حادثه ناشی از کار را پیدا نمی‌کند».
در بند سوم همان قانون در رابطه با مدارک مورد نیاز در مورد بررسی حوادث ساختمانی و کارگاهی اتباع بیگانه می خوانیم : «جهت بررسی حوادث اتباع بیگانه علاوه بر اخذ مدارک مذکور در فصل اول مجوز اشتغال بکار فرد حادثه دیده نیز اخذ خواهد شد و می‌بایست اطلاعات مندرج در آن (نوع کار، محل اشتغال و مدت اعتبار پروانه کار) در بررسی حادثه مدنظر قرار گیرد. در صورت عدم انطباق وضعیت اشتغال به کار فرد حادثه دیده با مجوز اشتغال به کار موضوع بررسی حادثه منتفی خواهد بود.
و بدین سان سالانه بیش از هزار کارگر قربانی ناشی از حوادث کار داریم که به عنوان حادثه ی کار ثبت می شوند و هزاران مورد قربانی ثبت نشده داریم چرا که بخشی از کارگران از شمول قانون کار مستثنی شده و اساسا بیمه نیستند تا قانون حوادث کار آنان را به رسمیت بشناسد و ده ها هزار آسیب دیده که زندگی شان برای همیشه قربانی حوادث کار شده است.
ایمنی در کار یا کارِ ایمن پیش شرط های خود را دارد و نمی توان یک نسخه برای همه ی محیط های کار ارائه داد مثلا در کار با پرس در قطعه سازی اگر از تکنولوژی های جدید استفاده شود و کارگر مجبور نباشد قطعه فلزی چند کیلویی را که البته لبه های چون تیغ، تیزی هم دارد، با دست جا به جا کند، میزان حادثه به مراتب کم تر می شود یا اگر ناچار است در مواردی با دست کار کند از دستکش های ویژه ی کار با ابزار برنده استفاده کند در صد آسیب های ناشی از کار به مراتب کم تر می شود یا برای حمل و نقل مواد، طبیعی ست که باید از وسایلی مثل لیفتراک یا بالابر و غیر استفاده کرد حال اگر به جای وسایل حمل و نقل از فرد کارگر استفاده شود بدیهی است که سلامتی کارگر به خطر می افتد اما از آن جا که برای سرمایه داران جان کارگر ایرانی بی اهمیت تر از هزینه خرید یا اجاره ی یک لیفتراک است ترجیح می دهند که کار را به وسیله نیروی مستقیم کارگر پیش ببرند.
در همین زمینه نیز سرمایه داران با تزویر چنان می نمایانند که (سفره ای پهن کرده اند برای کارگران) و در صورت بالا بردن تکنولوژی ناچار از اخراج گروهی از کارگران می شوند زیرا تکنولوژی، نیاز به فرد کارگر را کم می کند و نتیجه می گیرند که برای تداوم این سفره به نفع کارگران از خیر تکنولوژی گذشته اند حال آن که واقعیت چیز دیگری است.
واقعیت این است که پایین نگه داشتن هزینه کار در ایران جدی ترین دغدغه سرمایه داران است. آنچه که حتی در موضع گیری سرمایه داران تاجر نیز دیده می شود در این زمینه بسیار درس آموز است. این گروه از سرمایه داران با وجود استفاده ی حداقلی از نیروی کار و در مواقعی حتی بدون داشتن کارگر، اصرار بر پایین نگه داشتن هزینه ی نیروی کار دارند، چرا که با وجدان طبقاتی خود به این موضع رسیده اند، بله وجدان طبقاتی، محرکی که با تاسف فراوان هنوز در میان طبقه ی کارگر جایگاه خود را نیافته است و به همین دلیل است که نیروی کارمان را، گاهی حتی ارزان تر از حداقل دستمزد قانونی می فروشیم و حاضریم فقط به صرف داشتن کار و یافتن نان، در اعماق معادن بدون اکسیژن، در معادن اورانیوم بدون حفاظ، در ارتفاع بدون کمر بند، در پرس قطعات بدون حتی دستکش معمولی، در دریا بدون جلیقه نجات و… کار کنیم. این چنین است که آمار مرگ و میر برای به دست آوردن لقمه ای نان برای خانواده، سر به فلک می گذارد و هر سال حدود بیست درصد بر کشته شدگان حوادث کار افزوده می شود بی آن که کسی پاسخ گوی افزایش فاجعه باشد.
حوادث کار علاوه بر فجایعی که برای کارگر و خانواده اش ایجاد میکند عوارض اجتماعی هم دارد. خانواده های کارگران حادثه دیده که قادر به کار نیستند و از هیچ منبعی حمایت نمی شوند برای رفع نیاز های خود ناچار تن به کارهایی می دهند که نه در شان خود و نه شایسته ی جامعه ی انسانی ست. کودکان کار تنها یکی از جلوه های اجتماعی این ناگزیری ست. این فاجعه جلوه های ناگفتنی بسیاری دارد که هر روز در جامعه دیده می شود و فقط در صد کوچکی از آن در رسانه ها بازتاب می یابد.
و این در شرایطی است که از پس انداز سال ها کار کارگران، ثروتمند ترین سازمان اقتصادی یعنی سازمان تامین اجتماعی ایجاد شده است. اما از آن جا که این سازمان ثروتمند، از طریق نمایندگان واقعی کارگران به عنوان صاحبان اصلی اش مدیریت نمی شود. هرگز نتوانسته این گروه بزرگ آسیب دیده از حوادث کار را پشتیبانی و خانواده هایشان را حمایت کند.
اگر حوادث محیط کار جنایت علیه کارگران تلقی شده و کارفرمایان و مدیران متخلف به این اتهام محاکمه شوند. اگر اثبات قصور کارگران در حوادث، از روند رسیدگی حذف شود. اگر وقوع حادثه در محیط کار برای تشکیل پرونده و رسیدگی فوری و جبران خسارات وارده، کافی باشد و داشتن یا نداشتن بیمه و ایرانی یا مهاجر بودن، ملاکی برای رسیدگی و جبران خسارت نگردد می توان روزنه ی امیدی به آینده داشت.

نظر شما