نبرد فرد با ساختار اقتصادی امپریالیستی

جریان تشکلی زنده و پویا تنها برای دفاع از حقوق قانونی کارگران، در دوران حاکمیتی متکی به قدرت نظامی که این قدرت نظامی و همه ی نهاد های دیگر وابسته به حاکمیت را برای خفه کردن صدای دادخواهانه کارگران و مردم بدون دریغ به کار می گیرد؛ به وجود آمد. «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه» با تلاش فعالان کارگری و کارگران زحمت کشی که تنها سلاح شان تکیه بر قانون اساسی و قانون کار کشور و نگاهی خوش بینانه به پوسته ی مذهبی حاکمیتی بود که مدعی است بهترین دموکراسی دنیا را می خواهد کاربردی کند و در شعار های چهل ساله اش خود را ادامه دهنده راه اسطوره های دینی هم چون «علی، ابوذر و سلمان » می داند، ایجاد گردید.
حاکمیت، پس از جنگ به رهبری سازمان نیمه پنهان فرماسیونری اولین رییس جمهور پس از جنگ ایران جناب رفسنجانی، برخلاف شعار بنیادی انقلاب و اصل های 44 و 45 قانون اساسی (مبارز با ساختار اقتصادی و سیاسی وابسته به امپریالیسم) مناسبات اقتصادی نولیبرالیستی – امریکایی را با کمک مشتی ماموران فرماسیونر ولی اقتصاد دان که در صدر مشاوران این دولت های پس از جنگ تا به امروز قرار گرفته اند وهنوز هم با قدرت تیشه به ریشه انقلاب، کارگران و همه مردم ایران می زنند کاربردی کردند. اصول این مناسبات اقتصادی آنچه در ایران کابردی می شود حمایت یک طرفه از مشتی دلال و واسطه وسپردان شریان زندگی جامعه از قوانین قضایی، کار و قانون اساسی، بهداشت و آموزش و یروزش وبه خصوص اقتصاد در دستان این واسطه های انگل صفت است که با هر دولت جدیدی، لیستی از دزدی های نجومی آنها افشا می شد و خواهد گردید. نبرد نابرابرِ یک تشکل قانونی براساس مفاد قانون اساسی کشور با ساختارحاکمیتی که خود را موظف به پاسخ گویی به مردم و کارگران نمی داند و با دادگاه های غیر علنی و بر خلاف قانون اساسی کشور، با زندان وشلاق به سلاخی کارگران ایران پرداخته است. و هر روز با یک طرح جدید که آخرین آن کارورزی است چهره ی منفور فاشیسم را در زیر پوسته ی مردم پسند مذهب عملی می نمایند تا با رفتن زمان تاریخی خود، بنیاد این تفکر دینی را هم با خود به گرین کارت و مهاجرت به آن سوی آب، آلوده کنند.
زمان ودرسهای تاریخ به ما نشان داده حتی دردوران سیاه قاجاریه که خرافه پرستی ابعادی نجومی داشت، بی سوادی، فقر، و بیداد حاکمیت، مردم ایران را وادار به مهاجرتی بزرگ و تاریخی نمود( به کتاب انقلاب مشروطیت ایران کسروی، ژانت آفاری، وتاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظم الاسلم کرمانی مراجعه گردد) این مهاجران که در صنایع نفت استعمار تزاری یک کارگر سوسیال دموکرات شده بودند با بازگشت به ابران ساختارفاشیستی آن زمان را به چالش گرفتند. همیاری و قیام کارگران سوسیال دموکرات آذربایجان و گیلانی پس از شکست انقلاب مشروطیت اول؛ ریشه این ستم قرون وسطی از بیخ وبن کَند و به ذباله دان تاریخ ریخت. فراماسیونهای امروز هم اگر با میلیون ها دلار گرین کارت تهیه می کنند!! تنها به این دلیل است که می دانند در سرزمین سر بداران، سرخ جامگان و کارگران انقلابی ایران، آینده ای ندارند.

حاکمیت پس از جنگ فعالان کارگری این سندیکا را با زندان و تهدید به چالش گرفته است. چالشی که نه براساس قانون کار و نه براساس اصول قانون اساسی که به وسیله معروف ترین روحانیونی که ظاهرا این حاکمیت به آنها افتخار می کند تدوین و تایید شده است. معیار قانون، با تعدیل ساختاری و خصوصی سازی «معماران» فراماسیونر وطنی حذف شد. تنها تکیه گاه قانونی دیگرِ این مردم، قوانین شرع بود. قوانینی که مردم تصور می کردند؛ هرگز یک جانبه از دلالان کار حمایت نخواهد کرد. و به صرف نیاز وخواست این نیروهای امپریالیستی، در خدمت سرکوب کارگران ایران قرار نخواهند گرفت. ولی عالی جنابان هم به دام اقتصاد دان های فرماسیونر صندوق بین المللی پول را خوردند وبه صورت عملی واقعیت ها را وارونه درک کردند و به صورت عامل سرکوب کارگران ایران در آمدند.
آقایان، بفرمایید در کدامین اصول شرع شما و یا در کدامین سوره و آیه کتاب مقدس تان اعلام شده اجتماع کارگران برای دفاع از حقوق هایی که به وسیله دلالان و واسطه ها پرداخت نمی گردد، جرم محسوب می شود؟! کارگران تقاضای قانون کار وحقوق قانونیش را برای تداوم زندگی اقتصادی جامعه را دارند ولی شما با ترفند اخلال در نظم عمومی و امنیت ملی کارگران را بهزندان وشلاق محکوم می کنید آن هم در دادگاه های غیر علنی که بر خلاف قانون اساسی کشور و همه عرف های بین المللی است که در محضر تاریخ تایید می نمایید. چرا این اتهام را در دادگاه های علنی و درحضور مردم کاریردی نمی کنید؟! تا حقانیت خود را به اثبات برسانید؟ چرا کارگر دادخواه آقای رضا شهابی را در یک دادگاه علنی محاکمه نمی کنید.چرا او رابه صورت غیر علنی و در پشت درهای بسته با اتهامات دلال ساخته محکوم می کنید؟! امروز رضا شهابی سر به دار، گونه با همه دارایی ش جان ش؛ این ساختار غیر قانونی را به چالش گرفته است. نبرد فردی مبارزه و داد خواه، با سیستمی در درون مایه با اقتصادی امپریالیستی ولی در شکل، متظاهر به مبارزه با امپریالیسم و مذهبی. یا در واقع تنها راهی که سرمایه داری جهانی می توانست از آن طریق، نولیبرالیستم (تعدیل ساختاری و خصوصی سازی) را در ایران جایگذین اصول اقتصادی قانون اساسی ایران بنماید. چالشی که زمان و تاریخ در باره آن حکمش را به دفعات صادر کرده است. اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران زندان غیر قانونی رضا شهابی را محکوم می کند.

پس از ادعای شوک درمانی احمدی نژاد که ناکام ماند. دولت فعلی بدون سرو صدا و تنها با طرح هایی که هر روز به وسیله وزیر کارش ارایه می دهد، شک درمانی را در زمینه قانون اساسی و قانون کار عملی نمود و آخرین سنگر کارگران را که حداقل حقوق است، آن هم حداقل حقوقی که چندین برابر زیر خط فقر جامعه است؛( بنا به اظهارات مدیران همین دولت ها در رسانه ایلنا)، با طرح کارورزی هدف قرارداده است. طرح اصلاح قانون کار ظاهرا کنار گذاشته شد، و سندیکا ها ی دولتی(شوراهای اسلامی کار) با پای کوبی شکست آن طرح را جشن گرفتند، ولی طرح کارورزی مطرح شد. تا حتا یک دانش آموخته دانشگاه با 310 هزار تومان حقوق ماهانه (سه برابر زیر حداقل حقوق یک کارگر ساده) به شدیدترین شکل ممکنه در تاریخ بشریت استثمار گردد.

باز نفس کارگران دولتی به شماره افتاد و وزیر کار را، که تنها یک مهره بی اراده ساختار نولیبرالیستی وطنی است، مقصر دانستند و فریاد اعتراض شان رسانه ای شد. ولی اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران باور دارد درون مایه این نوع اعترض ها بدون پرداختن به علت اصلی همه این کاستی ها ونا هنجاری های اقتصادی اجتماعی در مناسبات اقتصادی نولیبرالیستی حاکمیت دارد که عدم پرداختن به این واقعیت، پرداختن به معلول ها است. اعتراض به معلول ها در عمل علت اصلی را از دید کارگران و مردم پنهان می کند.علت اساسی این روند ضد کارگری – مردمی تحمیل غیر قانونی تعدیل ساختاری و خصوصی سازی به جای اصل 44 و 45 قانون اساسی به مردم ایران است. باید علت اصلی را به چالش گرفت زیرا معلول ها، سر به هزاران می زنند و هر روز در شکلی جدید خودآرایی می کند. ولی سیوالی که اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران و کارگران قرارداد موقت، برده گان کاری که برآیند بی خبری سردمداران این دولت ها از سرشت این مناسبات کاربردی شده اشان است که به دفعات مطرح شده و پاسخی داده نشده است:

آیا از نظر این دولت » اعتدال» حکومت علی گونه و زندگی ابوذر وار دارای چنین درون مایه و سرشتی است؟؟!!! هر سال نرخ مواد غذایی زحمت کشان نسبت به سالهای پیش سیری صعودی دارد ولی آمار بانک مرکزی شما سیری نزولی را نشان می دهد و تورم را تک رقمی اعلام می کند؟! از سوی دیگر درآمد های نفتی پس از تحریم ها را، رشد و توسعه اقتصادی – صنعتی تلقی می کنید. آیا ممکن است اعلا م نمایید کدام کارخانه از رده خارج شده این سال های پس از جنگ، چرخ های تولیدیش می چرخد وکارگران ش به کار باز گشته اند؟! شو های رادیویی و تلویزیونی راه انداخته اید که با کارگران ایران در حال مشورت در باره کاستی ها هستید. ولی به مردم نمی گویید این کارگران دولتی هستند و وابسته به یک شغل دولتی، که قادر نیستند همه خط قرمز های شما را به چالش بگیرند.
البته آنها هم به خوبی دست های غیر قانونی شما را افشا نموده اند ولی این بزرگان نماینده همه کارگران ایران نیستند. از این رو قادر نیستند از همه زوایا فاجعه صنعتی – اقتصادی را که شما ادامه می دهید بیان کنند. این شوهای امروز شما تنها روزهای پیش از پیروزی انقلاب مردمی 22 بهمن را تداعی می کند که رادیو تلویزیون شاه راه انداخته بود و نمایندگان مجلس شورای شاهنشاهی ایران انقلابی شدند ودولت را، با سخن رانی های تند به باد انتقاد گرفته بودند.

اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
سخن گو ناصر آقاجری
6 شهریور ماه 96

نظر شما