وحشت نولیبرال ها پس از چند روزه ی توفانی دی ماه

25 اسفند ماه 96
مشاور ارشد اقتصادی رییس جمهور،سردمدار نو لیبرالی در ایران، مسعود نیلی در مصاحبه ای با روزنامه دولتی ایران گفته است:
» اکنون باز سازی امید و اعتماد مردم به آینده حتی از کاهش تورم وافزایش صادرات هم مولفه دیگری مهمتر است. . . . همه در یک کشتی نشسته ایم و اگر این کشتی غرق شود، همه ضرر می کنند. . . . اگر همین طورادامه دهیم و در همین روند پیش برویم، در معرض خطر خواهیم بود. باید همدیگر را به رسمیت بشناسیم تا از این معبرسخت گذر کنیم. . . .»
به جملات این مشاور ارشد اقتصادی دولت توجه کنید. هیچ اعتنایی به منافع ملی و مردم در این گفته ها وجود ندارد. او نگران منافع همان اقلیتی است که پس از جنگ با کمک مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی بار خود را بسته اند و پس انداز های میلیارد دلاریشان را به بانک های » امن » مالزی، ترکیه و . . . واریز کرده اند. شما اقای نیلی و همه یاران نولیبرالی تان هم چون غنی نژاد و . . . آن سوی آبی یتان چون داد خواه استاد اقتصاد دانشگاه های ینگه دنیا، که عوامل پشت پرده صندوق بین المللی پول و بانک جهانی هستید، کرسی تدریس تان در برجسته ترین دانشگاه های عمو سام با حقوق های آن چنانی خالی و برای استقبال از شما آماده است.

این کمترین کاری است که نهاد های امپریالیستی برای ماموران پشت پرده خود انجام می دهند. پس جلیقه نجات (گرین کارتتان) را به تن کنید و این کشتی را ترک کنید. ولی امیدوار نباشید ملت ایران حتی در دیار عمو سام شما را راحت بگذارند.
اقتصاد دانان نولیبرال(0 بخوانید فراماسیونرهای صندوق بین المللی پول) پس از جنگ با دستان رفسنجانی رییس جمهور آن زمان، مناسبات اقتصادی پیشنهادی مردمِ پس از انقلاب را با وارونه کردن اصل 45 قانون اساسی مسخ و متلاشی کردند. و همه دولت های پس از او هم، با همه توان این مناسبات ضد کارگری و ضد تولید ملی را کاربردی نمودند. تا به امروز، که دولت وقت با طرح های ضد کارگری به شوک درمانی پرداخته اند، آن هم از نوع طرح های » هایک» اتریشی (مناسبات اقتصادی فاشیستی، همراه با سرکوب جنبش کارگری ) بدین گونه نشان دادند در این حاکمیت تنها منافع یک اقلیت سرمایه دار آن هم از نوع دلال منش با نفی سرمایه داری صنعتی مورد توجه است. با این نگرش فاشیستی، اکثریت مردم به خصوص کارگران و حقوق بگیران تنها مشتی » ابزار» برای رسیدن به هدف های دراز مدت و کوتاه مدت » یک درصدی ها » است.
در جهان یک قطبی امروزین پس از عقب نشینی و شکست جبهه جهانی کار، در همه کشور های حاشیه ای سرمایه داری جهانی و کشورهای امپریالیستی مناسبات نولیبرالی با قوانین بازار آزاد کاربردی گردید. از این رو بحران دوره ای سرمایه داری با شدت بیشتری از آمریکا آغاز شد و همه جهان را در بر گرفت و هم چنان در حال شدت گرفتن است. رشد اقتصادی به جز در کشورچین در همه کشور ها روندی نزولی را طی کرد.علت این استثنا را یک بار مشاور ارشد رییس جمهور در ارگان نولیبرال های وطنی» مهرنامه» اعلام نمودند: » در چین از سرمایه گذاری خارجی استقبال شد ولی بدون خصوصی سازی و تعدیل ساختاری. صنایع بزرگ چین به کسی واگذار نشد. این صنایع در رقابت با سرمایه داری خارجی باعث رشد بی وقفه در این کشور شد.» نقل به مضمون
اقای مشاور شما و همه یاران هایکیستی تان چرا چنین الگویی را که تنها الگوی موفق در جهان است، به این دولت های سر سپرده به صندوق بین المللی پول پیشنهاد نداده اید؟! ولی اینک که همه امکانات اقتصادی در رکود و بحران قرار گرفته، کک به تنبانتان افتاده است. در این نزدیک به 30 سال حاکمیت نولیبرالی در ایران که کارگران ایران را با بدترین شرایط اقتصادی به چالش گرفتید حتی یک بار به عدم پرداخت حقوق پرداخت نشده ی کارگران که پس از ماه ها کار هیچ ریالی دستشان را نمی گیرد. اعتراضی نکردید. واعلام نکردید که عدم پرداخت حقوق کارگران با معیار های هیچ مذهب فاشیستی قابل انطباق نیست. تا چه رسد به مدعیان بهترین دموکراسی دنیا. ما انتظار نداریم کسی که کارش تنها حلال و حرام است این واقعیت را درک کند. ولی شما به عنوان اقتصاد دان سرمایه داری و مشاور ارشد رییس جمهوری، باید بدانید و باور داشته باشید، وقتی یک طرف قرارداد به تعهد خود عمل نمی کند قرارداد خود به خود باطل می شود. از این رو دست کشیدن کارگران از کار و اعتصاب برای دریافت حقوق شان یک امر قانونی و طبیعی است نه » امنیتی » و مجازاتش شلاق و زندان نیست. در تیوری لیبرال و نو لیبرالی شما آزادی تشکیل سازمان های صنفی برای هر دو طرف قرارداد کار وجود دارد. چرا باند شما، فراماسیونرها، هیچ اعتراضی نسبت به دستگیری کارگرانی که سازمان صنفی غیر دولتی خود را تشکیل داده اند و اینک در زندان ها باید حکم های سنگینی را تحمل کنند نکرده اید؟! قانون اساسی هم که در نوشته های بدون پشتوانه اجرایی مهر تایید بر این حرکت کارگران زده است. آیا این دو سیوال ما از شما بیان گر این واقعیت نیست که شما و گروه فراماسیونرتان برای کاربردی کردن باور های اقتصاد فاشیستی » هایک» به ایران آمده اید. و اینک که برآیند این فاجعه اقتصادی روشن شده است، قصد ترک کشتی در حال غرق شدن را دارید؟ شاید این اخبار که در میان بی نهایت اخبار روزانه گم شده اند، شما را به فکر ترک کشتی انداخته است.
» 23 اسفند ماه 96 کارگر اخراجی شهرداری » نو دژ» در جنوب کرمان ، آقای شهردار رابا بنزین به آتش کشید» شهردار مصدوم را برای معالجه سوختگی ها روانه بندر عباس کردند. آیا خشم و نفرت کارگرانی که با دستان عوامل حکومتی امکان زندگی کردن شان به نابودی کشیده می شود شما را به وحشت انداخته یا اظهارات . . . . در مراسم تودیع و معارفه رییس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل . . . گفته اند:
» اگر نیروی انسانی معتقد و آگاه نداشته باشیم حتی با تسلیحات روز دنیا، پیروز نخواهیم شد. . . . هر چه زمان می گذرد، نیرو های مسلح به طور جدی تر با حوادث و تهدیدات روبرو هستند و این تهدیدات روز به روز وسیع تر و متنوع تر می شود.»
با وجود همه این پدیده های هشدار دهنده اجتماعی نهاد های حکومتی هم چنان مناسبات اقتصادی ضد مردمی سرمایه داری را دنبال می کنند و خواست و حق قانونی سرمایه های ملی هر ساختار اجتماعی ( گارگران و جوانان) را ندیده می گیرند و اصولی را که در قانون اساسی به عنوان یک حق برای کارگران و همه حقوق بگیران قایل شده است لگد مال می کنند و بدین گونه بحران اجتماعی را شدت می بخشند. خدمات اجتماعی که در اصل های 43 و44 قانون اساسی بر روی آنها تاکید شده است تنها اصولی برای رفاه اجتماعی نیست. بلکه تنها امکان برای توسعه و رشد اقتصادی است. برای شما حاکمان چشم و گوش بسته باید اعلام کنیم، کشور برزیل پیش از اینکه با انتخابات آزاد، قدرت دولتی در اختیار حزب کمونیست برزیل و رهبرش لولا قرار بگیرد، بدهکار ترین کشور جهان به نهاد های امپریالیستی بود، ولی با کنار گذاشتن مناسبات نولیبرالی و دوبرابر کردن حداقل حقوق کارگران در شکل یک بار مالی به اقتصادبرزیل تحمیل کردند ولی در درون مایه وسرشت اقتصادی، باعث رونق اقتصادی در برزیل شدند و صنایع برزیل رشد و رونق را تجربه کردند .تا آن مرحله ای که این کشور جزو 20 کشور صنعتی جهان قرار گرفت. اگر در حاکمیت ها، هدف مردمی و انسانی وجود داشته باشد، همیشه امکان بیرون رفتن از باطلاق خود ساخته وجود دارد. هیچ ناخدایی بدون همیاری همه ملوانان نشسته در کشتی، قدرت مقابله با توفان را ندارد. ایران یک کشتی شکسته است.
در اخبار روزانه شبکه 5 صدا و سیما ایران روزی نیست که از دستگیری گروه های بالای یک صد نفری «اوباش و دزدان » خبری پخش نشود. این دسته های بزرگ جوانان، همان جوانان درس خوتنده ای هستند که برای ادامه زندگی تنها امکانی که حاکمیت برایشان فراهم نموده، زور گیری و سرقت مسلحانه است. مزید بر این فاجعه، صیغه خانه هایی است که هر روز در شهر ها گسترش می یابد. در شهر مذهبی مشهد این روند به آن ابعادی رسیده که مردم مشهد را وادار به واکنش نموده است. آیا این شرایط موجود همان وعده معنویت مذهبی است که شما مدعی آن بودید و آن را فریاد میزنید؟! از سوی دیگر تولید کنندگان نعمات مادی، کارگران صنایع ایران و برخی فرهنگیان زیر شلاق عدالت نولیبرالی شما و زندان هایتان در حال پوسیدنند. آنهایی هم که آزاد می شوند و » خود کشی» نکرده اند معلول و ناقص و ناتوان از کار، از زندان ها آزاد می شوند. این الگوی رفتاری با مردم را از کدامین جهان بینی، مذهب و یا باوری کسب کرده اید؟ ویا این بدعتی است که شما کاشف آن هستید؟! در هر صورت به این پرسش پاسخ بدهید: دولت های کور و کر و مدیران بله قربان گو، همگام با فراماسیونر های صندوق بین المللی پول، ایران را به کجا می برند؟؟
آن جهان بینی که می تواند ما را از این فاجعه نجات دهد، نه باورهای مذهبی است که چهل سال است کاربردی می شوند ونه سرمایه داری ماکیاولیستی است. تنها امکان توسعه و شکوفایی راه رشد اقتصادی سوسیالیستی (مناسبات عدالت اجتماعی با آزادی اندیشه) است. ویا، حداقل باز گشت به اصل های 43، 44 و 45 قانون اساسی است. کارگران و حقوق بگیران ایران هم تنها با ایجاد سندیکا های مستقل و اتحاد این اتحادیه ها در سطح کشور، امکان دارد بتوانند به حداقل های حقوقشان برسند.
اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
سخنگو ناصر آقاجری
25 اسفند ماه 96

نظر شما