سه شعر از فلزبان

رهائی از نیاز، طلوعِ جامعه ی انسانی ست!

تو –
همه آزی !
من –
همه نیاز !
نیاز وُ آز
هردو –

براندازیم !
با گریبانِ رها –
آزادیم .

فلزبان
۹۴/۹/۴

.

لحاف !

رو اندازی –
زمستانانه نیست
همیشه ؛
گاه –
دو وزیر است ،
دو دعوا ،
مُلٓا
و لحاف دوزی بی کلاه .

فلزبان
۹۴/۹/۴

.

کار ، خلاقانه ترین فعالیتِ انسانی ست !

تا –
کار
تنها !
جان کندنِ ماست ،
سرمایه –
به پاست
بی کم وُ کاست .

فلزبان
۹۴/۹/۴

نظر شما