چند شعر از فلزبان

93/09/22
بساز و بنداز
اینان ، ساخته اند
آنان هم
او هم ساخته است
توهم بساز
بنامِ من
به سر ، تاسرِ وطن !؟
تو هم بتاز
به نامِ من .
ما –
خسته از کار و از بیکاری
گُشنه از بی نانی
با نجابت با سکوت
تنها می پائیم
که کدام ؟
آجُری –
بر آجُرِ بنهاده ی ما افزاید
تا که ما هم فردا !
آری فردا –
شاید .
۹۳-۹-۱۶

طرح
ما گرسنه ایم
به جای موعظه ،
به آسمان نگاه کن
این پرواز دسته جمعی ی
ایمان است .
۹۳-۹-۱۳

نان بها
ما –
سرخ و سیاه
زرد و سفید
بی سلاح ایم
بی تِشَکُل
شلیک نکنید !
بگذارید باد
خوشه های گندم را برقصاند
و ما –
دل خوشِ عطر ترانه های
نان باشیم .
۹۳-۹-۱۲

طرح
از کدام –
خاطر جمع ی ؟
سرمایه خندان است
به من .
من و سکوت و نمایش رضایت ؟
هیهات !
که گفت : سکوت –
علامتِ رضایت است ؟
من به سکوت
منتظرم –
همایشِ فردا را .

نظر شما