دو شعر از فلزبان

روز گارانم
سیاه ست ؛
مثل وُ مانندِ فضا
خاطره هایم –
همه سبز
این زردی اطرافِ مان –
کاش بود پايیزی ؛

هر چه باشد اوضاع –
باکی نیست ؛
این خیالِ زیبا ست
که مدام با کارش
سُرخیِ امید را ؛
در دلم –
می کارد .

فلزبان
۹۴/۸/۳۰

.
«برای بخشنامه ی جدیدالصدور دادگستری کل استان خوزستان، در دفاع از سرمایه داران مناطق آزاد و ویژه ؟! و بر علیه کارگران!»
تو –
ترساندی !
من –
ترسیده فرو خوردم !
تو –
از بیکار ی وُ اخراج
تو
از باتون و ُ از دستبند وُ از زندان
مرا از مرگ ترساندی ؛
من
خدای کار را
به هر شکلی شده –
هی بنده گی کردم ؛
فرو خورده صدا –
آماسیده م !!!!!
شاخکِ نرمِ ، یکی پروانه هم ، اینک
انفجار ی شاید
که من اش –
منتظرم .

فلزبان
۹۴/۹/۳

نظر شما