کارگران از نگاه دولت، تلویزیون پست مدرنیستی جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس

تلویزیون خدمت گذار بدون چون وچرای سیاست های نو لیبرالیستی حاکمیتِ پس از جنگ، مستندی از کار و کارگران تهیه کرد و پخش نمود که سندی زنده است در افشای 28 سال مناسبات ضد کارگری و مردمی این حاکمیت دنباله روی دستورهای صندوق بین المللی پول یا همان سیاست گذاران امپریالیسم جهان خوار آمریکا و حواریون اروپایی ش. در این مستند آقای محجوب به عنوان نماینده ای از کمیسیون کار مجلس و همه ی مجلسیان وفا دار به تعدیل ساختاری و خصوصی سازی و مدیر ارشد کارگران دولتی (شوراهای اسلامی کار) که بله گویان اوامر دولت های وقت هستند، مورد پرسش قرار می گرفت. دوربین گزارشگربه میان کارگاه های کوچک می رفت و کارگران را در حال کار نشان می داد سپس از آنها می پرسید ماهیانه چه مقدار حقوق می گیرید و آنها مبلغی بین 250 و یا 300 هزار تومان در ماه را بدون مرخصی بدون بیمه بدون سنوات یدون حق اولاد و . . . را اعلام می نمودند.
پرسش بعدی گزارش گر :شما حاضرید با این حقوق کار کنید و پاسخِ آن موجود مفلوک شده در زیر سیاست های بدتر از دوران قاجاریه پاسخی مثبت می داد. دوربین تلویزیون روی آقای محجوب قرار می گرفت و از ایشان می خواست علت مخالفتش با اصلاح قانون کاررا بگوید ایشان اعلام می نمودند: چنین چیزی واقعیت ندارد و هیچ کارگری زیر حداقل حقوق قانون کار، کارنمی کند. دوربین باز می گشت روی کارگر دیگری در کارگاه دیگری و همان پرسش و پاسخ ها تکرار می شد. و باز جناب به اصطلاح نماینده کارگران در مجلس با خنده همان گفته هایش را تکرار می کرد. دوربین یک حقیقت پنهان شده را باز بیشتر به سایه جهل و بی خبری عمومی وشیوه فریب و ریا کارانه گزارشگر می کشاند. در حقیقت گزارشگر می خواست بگوید که کارگران با همین حقوق می توانند در تهران اجاره خانه بدهند و هزینه آب وبرق و گازی را که هر ساله اول سال اعلام می شود امسال گران نمی شود ولی دو ماه پس از عید بدون اعلام قبلی 20 درصد خیز برمی دارد و زندگی مردم را به چالش می گیرد،بپردازند.
بچه کارگرها هم که نیازی به آموزش وسواد ندارند باید بیسواد و ابله باقی بمانند که با یک گونی سیب زمینی خودشان را بفروشند وگاهی هم تنها با یک آبمیوه ای که بیماری زاست. چنین خانواده ای به بهداشت هم نیاز ندارد همه این هزینه ها از نظر دولت مردان و گزارشگران سرسپرده اشان غیر ضروری است. این 250 هزار تومان پول 192 عدد نان سنگکی می شود که دولت طی دو سال از دانه ای 400 تومان به دانه ای 1300تومان رسانده است ولی هنوز نرخ تورمش تک رقمی است!!! یا در واقع یک خانواده کارگری چهار نفره در تهران با این حقوق تنها قادر به خرید روزانه 6 دانه و یک چهارم نان سنگک در روز می شود یا برای هر نفر یک دانه نان و نزدیک به یک دوم نان. خانه اشان هم باید گورهایی باشد که در دوران قاجاریه هم به این افتخار جمهوری اسلامی مفتخر نشده بودند. گردش دوربین به چین می رود تا کار شلاقی در بخش خصوصی چین را نشان دهد. که آنها هم شبانه روز بدون تعطیلی و شدید کار می کنند. و حقوقشان ناچیز است ولی گزارشگر مامور و به فرمان، نمی پرسد آیا بچه های آنها هم درخیابان کار می کنند و یا در مدرسه درس می خوانند؟! وضع بهداشت وهزینه های آن چگونه است و… و سپس پرسش ریاکارانه اش را مطرح می کند: آیا ما باید 1- کپی برداری کنیم 2 – اقتصاد مقاومتی را پیش ببریم 3- یا خصوصی سازی «کامل» را مانند اروپا پیاده کنیم. و یا خصوصی سازی چینی را کاربردی نماییم؟ این جماعت ریاکار تصور می کنند کارگران ایران اگر از وحشت شلاق و زندان لب هایشان را دوخته اند متوجه جهل وبی خبری آنها نیستند.
در چین خصوصی سازی عملی نشده در آنجا از سرمایه دار خواسته شده با سرمایه اش زمین و ابزار و نیروی کار را بخرد و تولید کند. در چین هیچ کارخانه دولتی را در اختیار سرمایه دارانی که با وام های دولتی اقدام به خرید می کنند و هنوز هم وام هایشان را پرداخت نکرده اند قرار نداده اند. تا به جای مدرن کردن کارخانه ابزارش را بفروشند وپولی بیش از وام خریدشان، را کسب کنند، وتازه زمین هایش را برای ساخت وساز آماد ه فروش نمایند و بدین گونه صاحب هواپیمای خصوصی و فرودگاه خصوصی شوند و فرزندانشان ماشین های میلیاردی سوار شوند که پول خون هزاران خانواده ی فقر زده ی کارگری ایران است.
البته خنده های جناب محجوب هم به این دلیل بود که گزارشگر بی خبر از لایحه ای که دولت به اصطلاح اصلاح طلب خاتمی به مجلس همه اصلاح طلب بردند و کارگاه های زیر ده نفر را از شمول قانون کار خارج کردند و از آن پس همه ی فوق لیسانسه ها وکارشناسان، به خصوص خانم ها را درتهران و همه ایران با همین 250 هزارتومان استخدام می کنند؛ این پذیرفتن از روی میل و اشتیاق نیست، بلکه از روی اجباری است که دولت های پس از جنگ به جامعه ایرانی تحمیل کرده اند و چنانچه اعتراضی بکنند برادران دیگر نهادهای حکومتی… با شلاق و زندان مزه عدالت ابوذر گونه را را به کامشان می ریزند تا دیگر» عامل بیگانه نشوند» .از سوی دیگرآموزش و پرورش دیگر استخدام رسمی ندارد بلکه مشتی بیکاره و دلال واسطه بین این وزارت خانه و معلم ها شده اند. تا معلم ها را با حقوق های 250 تا 350 هزارتومانی را استخدام نمایند(البته با مدارک کارشناسی) و پس بیش از 10 سال استثمار برده گونه ممکن است اگر همان برده ی مطیع و بدون اعتراض آنها باقی مانده باشد، رسمی شود. یعنی بیش از ده سال وزارت یک حقوق کامل به دلال بیکاره می دهد، درعوض هزاران خانواده فرهنگی را از حق قانونی شان محروم می کند تا شاید پس از10 سال رسمی شوند. اقتصاد مقاومتی از نگاه دولت های پس از جنگ یعنی این. حالا متوجه می شوید چرا دولت مدعی شده که اقتصاد مقاومتی را کاربردی کرده است؟!

خبر خوش برای گزارشگر و دولت نولیبرال وقت، صندوق بین المللی پول از دولت ایران برای «بهبود روند اقتصاد ایران و تک نرخی شدن تورم قدر دانی کرده ولی بدون تاسف اعلام نموده است: نرخ بیکاری هم چنان بالا خواهد ماند » (اخبار شبکه 6 خبر، روز 20 اسفند ماه 95) یک معادله چند مجهولی؛ وضع اقتصاد بزعم این نهاد امپریالیستی بهبود یافته ولی اشتغال هم چنان در رکود مانده است؟؟؟ این چگونه بهبودی است؟! منظور این استثمارگران بین المللی معلوم است با فروش نفت قدرت خرید دلالهای وطنی برای واردات بالا رفته است این می شود برای آنها بهبود فروش کالاهای شان وچرخیدن بیشتر چرخ های اقتصادی شان پس زنده باد دولت های پس از جنگ ایران که باعث رونق اقتصادی در چین که سرمایه گذاران ش امریکایی و اروپایی هستند، شده است. سرمایه داری وطنی که در مقابل واردات بدون اندیشه ی آقایان فلج شده است بهتر است وارد کار بانک داری شود وبا بورس و رباخوری مدرن… تولید را به برادران چینی و امریکایی و اروپایی بسپارد . البته همین صندوق بین المللی پول زمان احمدی نژاد هم به ایران آمد و از آن دولت هم دو بارقدر دانی نمود. این واقعیت بیان گر عدم تفاوت سیاست های درون مایه ای، این دولت های دنباله رو مناسبات امریکایی تعدیل ساختاری و خصوصی سازی است .
زمانی که دولت مردان کم سواد اعلام می کنند اقتصاد مقاومتی را کامل کاربردی می کنند یا معنای اقتصاد مقاومتی را نمی دانند ویا می دانند و خود را به کوچه بانک جهانی امپریالیستی می اندازند. به هر حال هیچ راهی برای بیان درد های کارگران وجود ندارد آنها تنها و در مانده اند چون؛ با تنها ره رهایی خود که اتحاد است بیگانه شده اند. کارگران دولتی خود را به شوراهای اسلامی کار سپرده اند که همه ی دانششان متمرکز شده روی مزد سال 96 و هنوز به عمق روش های دولت های مجری تعدیل ساختاری وخصوصی سازی پی نبرده اند که با یک نوسان در نرخ ارز، می توانند همه تلاش های آنها را به باد نیستی بدهند. اگر انها 20 درصد هم به حقوقشان اضلفه کنند به راحتی با این گونه ترفندهای مالی 40 درصد قدرت خریدشان را پایین می آورند.

کارگران ونمایندگان شان باید از سندیکا ها و اتحادیه های مستقل دعوت به همکاری واتحاد کنند تا یک صدا از حقوق صنفی شان دفاع نمایند. بدون اتحاد عمل همه کارگران دویدن به دنبال معلول هاست وبازده ای موقتی خواهد داشت و هرگز موفقیتی در کار نخواهد بود. با تعدیل ساختاری و خصوصی سازی این مرده ریگ رفسنجانی ، گفتگو از اقتصاد مقاومتی آب در هاون کوبیدن است. کارگران ایران برای رسیدن به حداقل های حقوق صنفی شان باید تنها به نماینده و دولتی رای بدهند که نو لیبرالیستی را نفی می کند. و حداقل، به قانون اساسی روز های اول انقلاب بازگشت می کند.

اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
سخن گو ناصر آقاجری
21 اسفند 95

نظر شما